معلم

معلمم را دوست می دارم زیرا اوبود  که چگونه خوب زیستن و چگونه خوب بودن را به من آموخت و را ه رهایی از  آلایش ها ی دنیوی را به من نمایاند  ، معلمم را دوست می دارم زیرا اوبود   که  بذ ر علم ودانش را در وجود من نهاند و بی هیچ چشم داشت  وبا تمام وجودش این نهال نوشکفته را در درون من  پروراند ، معلمم را دوست می دارم زیرا که خداوند کریم دانش اندوزی را ثنا می گوید ودر کلام معصوم تراوش قلم در راه دانش را برتر از خون شهدا می شمارد، که ( مداد العلما افضل من دماء الشهداء)معلمم را دوست می دارم زیرا که با همه ی خستگی اش هنوز بعد از گدشت آن همه سال  با دیدن من لبخند مهربانش را از من دریغ نمی کند.وبا قامت خمید ه اش بوسه ی عشق را بر گونه ی من نثار می نماید وخون تازه ای رادر شریان های وجود من جاری می کند. و با دیدن این همه کرامت این باور در وجود من به یقین بدل می گردد که معلمی چیزی نیست  ، جزهنر، جز عاشق شدن وجزسوختن وآب شدن سراج ارشادی فرا راه رهپویان وادی کمال . پس معلمم را از صمیم قلب دوست دارم ودرودم  را نثار او می نمایم. ( به یاد همه ی اساتیدی که بر گردن ما حق دارند.)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد