پاسارگاد

پاسارگاد: بین جاده اصفهان به شیراز، پس از عبور از چندین تنگه و گردنه، به فاصله 10 کیلومتری آبادی قادرآباد و پیش از تنگه معروف سعادت آباد، در سمت راست جاده، جلگه‏ای پدیدار می‏گردد که به نام دشت مرغاب خوانده می‏شود. آرامگاه کورش کبیر که از سنگ سفید بنیاد گشته و نام محلی آن قبر مادر سلیمان است، بعد از این دشت و در مجاورت دهکده‏ای به نام مادر سلیمان به مسافت 3 کیلومتری جاده واقع است. بنای آرامگاه مشتمل بر اتاق چهار گوشی است که بر فراز سکوی شش طبقه مناسبی قرار دارد. تمامی بنا از سنگهای سفید بزرگ ساخته شده، مجموع ارتفاع آن بالغ بر 11 متر می‏شود که تقریبا نیمی از آن بلندی طبقات شش گانه سکو بوده، باقی آن بلندی اتاق و آرامگاه و پوششهای آنهاست. محوطه درونی اتاق مزبور به درازای 3/5 متر و پهنا و بلندی 2/1 متر است و بر دیوار جنوبی آن محراب و آیات کلام الله مجید حجاری گردیده است، بدین ترتیب آرامگاه شهریار بزرگ ایران را به صورت زیارتگاه اسلامی هم درآورده‏اند.

 

 از زیر سقف اتاق تا سطح بالای بام آرامگاه،  حدود 3 متر فاصله دارد ودر دل این فاصله، محل دو قبر تعبیه گردیده است که یکی را خوابگاه ابدی‏کورش کبیر و دیگری را مدفن همسر او »کاسان دان« مادر کبوجیه دانسته‏اند. اندازه‏های یکی از دو قبر 2 متر در 1 متر و دیگری 1/95 در 0/95 متر است که به وسیله دهلیز باریکی به درازای یک متر و پهنای 35 سانتیمتر به یکدیگر مربوط می‏شود؛ ارتفاع قبرها و دهلیز یکسان بوده، بالغ بر87 سانتیمتر است. این دو قبر با وجود این که در محلی ناشناخته بین سقف زیرین اتاق و بام آرامگاه قرار داده شده بود، در دوره‏های بعدی به وسیله حفره‏ای که نزدیک گوشه شمال شرقی بام ایجاد کرده بودند، مورد دستبرد قرار گرفت. سنگ بام را شکسته، به درون آن راه یافته‏اند و به طمع یافتن اشیا، بقایای اجساد و استخوانها را هم از میان برده‏اند.

در تابستان 1337 ش. ضمن مرمت آرامگاه، شکستگی سنگ بام پدیدار و وسیله راه یافتن به قبرها، که انباشته از خاک گردیده بود، و مجدداً پس از سده‏های متمادی، درون آنها از خاک تهی گشت و به صورت پاکیزه درآمد. در دوره اتابکان فارس، یعنی در  سده هفتم هجری قمری، دشت مرغاب آبادی بیشتری یافته، محوطه آرامگاه کورش را تبدیل به مسجدی کرده بودند، که نوشته‏ها و سال تاریخ مربوط به این موضوع )رمضان 612 هجری قمری( و نام اتابک سعد بن زنگی در گوشه و کنار محوطه مزبور بر روی سنگها موجود است؛ بر آستانه سنگی، جانب غربی نزدیک ورودی آرامگاه هم نوشته مفصلی با ذکر سال تاریخ 620 یا 621 دیده می‏شود.

آرامگاه کورش کبیر فخیم ترین بنای برجای مانده در پاسارگاد ساختمان سنگی کوچکی‏با بام ‏دو شیب و سنتوری سردر است. به نوشته دانشوران عهد کهن، بنای یاد شده میان باغ و باغچه ای قرار داشت؛ درونخانه آرامگاه شباهتهایی با گورخانه‏های جنوب غربی آناتولیا دارد، لیکن روی اینگونه گورخانه‏های آناتولیا با پشته‏خاکی پوشانده می‏شده است. صفه پلکانداری که اتاقک آرامگاه بر سطح آن قرار گرفته، با زیگوراتهای میانرودان مورد مقایسه واقع شده، لیکن با چنین شباهت کلی و یک جانبه‏ای نمی‏توان پذیرفت که منشأ الهامگیری برای طرح افکنی آرامگاه کورش به واقع همان نمای عمومی و کوچک شده زیگوراتهای بین النهرین بوده باشد. اصل و بنای این آرامگاه هرچه بوده باشد، بی پیرایگی و وقار آن در نگرنده اثر عمیق می‏گذارد، گویی سکوت سنگین برجای مانده از سده های گذشته را به ذهن القا می‏کند؛ به جز »ابزارهای موجی افتاده« که در زیر سنتوری بام و دور درگاه کشیده شده، تنها تزیین بر سطح بنا، یک آذین گلسرخی پر ریزه‏کاری است که درون سنتوری بالای درگاه جایگزین شده  است. هیچ کتیبه‏ای برروی آرامگاه برجای نمانده، لیکن به نوشته آریستوبولوس، یکی از سرداران اسکندر، در آن زمان کتیبه کوتاهی بدین مضمون بر سردر آرامگاه نصب بود: »ای رهگذر، من کورش هستم، کسی که دولت امپراتوری را برای پارسیان مهیا ساخت و پادشاه پارس بود، پس‏بر بنای یادبود من به بدخواهی منگر«؛ حتی اگر این کلمات زاده تخیل یونانیان بوده باشد، باز برای مزار کورش، آن پادشاه صاحب فّره ایزدی، نوشته‏ای شایسته می‏بوده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد